ஜ۩۞۩ஜبیاتو خوش بگذرونஜ۩۞۩ஜ

چشمهایم

 خیلی وقته چشمهایم از فکرتو بارانیست 

سال هاست دریای دلم از عشق تو طوفانیست 

دیگر کاسه صبرم شده  لبریز از درد بی تو بودن 

خدایا انتظار دیدن یار چقدر طولانیست

 

[ دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:چشمهایم , بارانی, دریای دلم ,عشق , طوفانی, درد بی تو بودن , انتظار , طولانی, ] [ 20:22 ] [ پریسا(مدیر) ] [ ]


حرمت انتظار

پله های کجا را آب بریزم؟
کدام شمعدانی را بر لبه ی کجا…!؟
چطور باید بفهمی چه قدر قدم هایت اتفاق ِ روشنی ست؟
چطور باید دوستت داشته باشم
منی که مردان زیادی را دیده ام تویی را که زنان بسیاری را…!؟
حرمتِ انتظار برای همیشه از دستِ عشق رفت

[ یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:پله ها, شمعدانی, حرمت انتظار,عشق, ] [ 20:44 ] [ پریسا(مدیر) ] [ ]


عصای عشق

 

یه روز عشق و دیوونگی و محبت و فضولی داشتن با هم قایم باشک بازی می کردن
نوبت به دیوونگی که رسید همه را پیدا کرد اما هر چه گشت از عشق خبری نبود
فضولی متوجه شد که عشق پشت یه بوته گل سرخ قایم شده دیوونگی رو خبر کرد و
دیوونگی یه خار بزرگ برداشت و در بوته ی گل سرخ فرو کرد صدای فریاد عشق بلند
شد وقتی به سراغش رفتند دیدند چشماش کور شده و دیوونگی که خودشو مقصر
می دونست تصمیم گرفت که همیشه عشقو همراهی کنه و از اون به بعد دیوونگی شد عصای عشق…

[ یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:عشق, دیوانگی , محبت , فضولی, گل سرخ, ] [ 20:3 ] [ پریسا(مدیر) ] [ ]


خدایا...

گفتم خدایا؟؟؟ ازهمه دلگیرم...

 

گفت حتی من؟؟؟!

 

گفتم نگران آینده ام...

 

گفت آن بامن...!

 

گفتم خیلی تنهایم...

 

گفت تنهاترازمن؟؟؟!

 

گفتم درون قلبم خالیست..

 

.گفت پرش کن ازعشق من...

 

!گفتم دست نیازدارم...

 

گفت بگیردست من...!

 

گفتم ازتوخیلی دورم...

 

گفت من ازتونه...!

 

گفتم آخرچگونه آرام گیرم؟؟؟

 

گفت با یاد من...!

 

گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟

 

گفت توکل به من...!

 

گفتم هیچکسی کنارم نمانده...

 

گفت به جزمن...!

 

گفتم خدایا؟؟؟

 

چرااینقدرمی گویی من؟؟؟

 

 

گفت:چون من ازتوهستم

 

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:عشق , خدا, ] [ 23:18 ] [ پریسا(مدیر) ] [ ]